زیر بارون تو منو ببوس میخوام عاشق بارون باشم
توی سرما بغلم کن میخوام عاشق سرمای زمستون باشم
توی گرما جنگ آفتاب بگو که دوسم داری
من میخوام عاشق گرمای تابستون باشم
هر کجا دلم بگیره من میخوام یاد تو باشم
خدا اون روز رو نیاره که یه روز از تو جدا شم
چه خوب با تو همیشه موندن و پیر شدن
به هوای روز آشتی گاهی دلگیر شدن
دستامو بگیر تو دستات وقتی از تب میسوزم
من میخوام عاشق زندگی توی تب باشم
شبو نیمه شب بشین تنگ دلم
روز و دوست دارم و میخوام مرده شب باشد
دل…
این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند