دلنوشت: اسمشو نمیدونم چی بذارم!
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 13:24
ساز صدایت، ناز نگاهت دلم را برده زجانم بوسه به جانت کاش که کس نرود بی عشق زعالم که کند عشق گلستان، جهان را ای ملخ جسته زدستم! جز تو که تواند زیبا کند اندر دل من، آسمان را؟ تو عشقی، تو جانی، دست به دامان خدایم، که تو با من بمانی چرا که تو لیلی را خدایی نکند شبی را بی یادم بخوابی؟!